بسیاری از افراد وقتی به سالهای آخر زندگی نزدیک میشوند، پر از احساس پشیمانی درباره چیزهای مختلف هستند. احساسات منفی که به آن «خود سرزنشگری» میگویند که ناشی از بررسی انتخابهای اشتباه در زندگی و فکر کردن به این است که اگر انتخاب متفاوتی کرده بودیم، حالا چه زندگی داشتیم؟! در این مقاله از کابان مگ به این موضوع می پردازیم که چگونه بر پشیمانی غلبه کنیم.
پشیمانی پیشبینیشده
رنجی که با پشیمانی میآید، ممکن است یکی از عوامل اصلی در شکلگیری انتخابهای آینده زندگی باشد، و تحقیقات نشان دادهاند که حتی پیشبینی احتمال پشیمانی در آینده، میتواند اثرات زیاد و مهمی بر تصمیمگیریها داشته باشد.
برای مثال یک تحقیق تجربی درباره رفتارهای پیشنهادی در اولین قیمت مزایده، نشان داد که شرکتکنندگان چنانچه احساس کنند ممکن است در صورت باخت در مزایده، احساس پشیمانی کنند، قیمت بهتر و یا حتی بیش از قیمت واقعی، پیشنهاد میدهند.
این نگاه به پشیمانی پیشبینیشده در راهبردهای فروش تهاجمی کاربرد زیادی دارد، که موجب فومو (ترس از عقب ماندن) در زمان محدود معینشده برای اعلام پیشنهادات میشود، و سبب خواهد شد مردم گاهی چیزی را بخرند که به آن نیاز ندارند.
آیا تا بحال پیش آمده دچار این احساس شوید که اگر همین حالا خرید نکنید، این فرصتی که فقط یکبار پیش میآید را ممکن است از دست بدهید؟ اگر اینطور است، ممکن است دلیل آن درجات بالایی از پشیمانی پیشبینیشده باشد.
درواقع تحقیقات بیشتر نشان دادهاند که میزان پشیمانی پیشبینیشده اغلب با واقعه احتمالی، تناسب ندارد و حتی ممکن است بدتر از پشیمانی واقعی باشد. در تحقیقی که درباره نحوه واکنش احساسی در شرایط مذاکره بود.
برای مثال نتایج حاکی از آن بود که میزان پشیمانی شرکتکنندگان از آنچه ممکن است رخ بدهد (یعنی هنوز اتفاق نیفتاده است)، در مقایسه با پشیمانی حاصل از یک کار منفی انجامشده، بیشتر است. بنابراین به نظر میرسد بسیاری از افراد، ناخواسته از اثرات منفی مرتبط با پشیمانی پیشبینیشده رنج میبرند.
کاهش احساس پشیمانی
مثالهای بالا اهمیت شرایطی را نشان میدهند که طی آنها پشیمانی پیشبینیشده ممکن است در تصمیمگیری اختلال ایجاد کند. این مسئله در مواردی که انتخاب شخصی اثر کمی بر نتیجه نهایی دارد و پشیمانی نیز کمکی به تصمیمات آینده نمیکند، مضر است.
برای مثال در تحقیقات مذاکره، شرکتکنندگان (بیاطلاع) با یک فروشنده دیجیتالی صحبت میکردند که بهگونهای برنامهریزی شده بود که پیشنهاد مشتری را هرچقدر هم که پیشنهاد خوبی باشد، قبول نکند. در چنین شرایطی –که نتیجه آن مشخص است و فرد میداند که اثر کمی بر نتیجه نهایی دارد- هرنوع پشیمانی و خود سرزنشگری برای نتیجه کار، بیهوده است.
برای کم کردن احساس پشیمانی، بسیاری از افراد سعی میکنند در تصمیمگیریها کمتر ریسک کنند. آیا این روش، بهترین راهحل است؟ بیایید به یک راهبرد دیگر بپردازیم که به نام «اصل مینیمم حداکثر پشیمانی» مشهور است.
برای مثال به تصمیمگیری سخت برای انتخاب شغل فکر کنید. فردی (برای مثال سَندی) در انتخاب بین دو گزینه شغلی مردد است: میتواند یک شغل امن در بخش دولتی را قبول کند، که فارغ از پیشرفت اقتصادی کلی، یک درآمد ثابت تضمینشده را برای او دارد.
گزینه بعدی او این است که به عنوان یک مربی یوگای مستقل شروع به کار کند، که این شغل از کودکی رویای او بوده است، اما ریسکهای زیادی به همراه دارد. او چگونه میتواند پشیمانی مرتبط با انتخاب نهاییاش را به حداقل برساند؟
یک تحلیل قاعدهمند
سندی هنگام مقایسه این دو گزینه، باید یک جدول بکشد و در خانههای مختلف جدول، براورد تقریبی از درامد آیندهاش را باتوجه به سه رویداد اقتصادی احتمالی پر کند؛ (1) رشد اقتصادی (2) تنزل اقتصادی و (3) شرایط اقتصادی پایدار. به این ترتیب هرچه درامد بیشتر باشد، میزان حقوق هم بیشتر میشود! سندی میداند که شغل مربوط به بخش دولتی دارای یک حقوق ماهیانه ثابت است.
بنابراین اوضاع اقتصادی هرگونه که باشد، او یک حقوق معقولانه دریافت خواهد کرد. از طرف دیگر اگرچه داشتن باشگاه یوگا در اوضاع اقتصادی در حال رشد، یعنی درآمد زیادی به دست خواهد آورد، اما در صورت افول اقتصاد، احتمال ورشکستگی نیز وجود دارد.
اگر سندی در تصمیمگیری به دنبال کاهش ریسک است، بهترین گزینه برای او این است که شغل مربوط به بخش دولتی را قبول کند. اما اگر فرض کنیم او در عین حال به دنبال آن است که به نحوی احساس پشیمانی کمتری داشته باشد، ممکن است با خودش بگوید مبادا یک روز از خواب بیدار شود و احساس کند زندگیاش پر از فرصتهای از دسترفته است؟!
حالا سندی باید یک جدول دیگر بر اساس جدول قبلی بکشد. در جدول دوم، باید بدترین پشیمانیهای ممکن را در نظر بگیرد و بنویسد. او باید با نگاه کردن به هر گزینه از جدول اول، و محاسبه تفاوت بین حقوق هر شغل و بهترین نتیجه احتمالی برای آن گزینه، خانههای موجود در جدول جدید را پر کند.
برای مثال با فرض رشد اقتصادی، داشتن یک باشگاه یوگا، درآمد بیشتری برای او خواهد داشت که در حقیقت بهترین نتیجه ممکن در زمان حال است. بنابراین انتخاب گزینه «راهاندازی تجارت شخصی» در سناریوی 1، برای او هیچ احساس پشیمانی به همراه نخواهد داشت. طبیعتا اگر گزینه شغل دولتی در یک اقتصاد پایدار را انتخاب میکرد، میزان حقوق پایین آن نسبت به درآمد حاصل از باشگاه یوگا، باعث ناامیدی او میشد.
سندی این پشیمانی پیشبینیشده را با استفاده از سه بخش سیاه موجود در ردیف اول از جدول دوم، پیدا کرد. بر همین اساس او تحلیلهای خود را باید ادامه دهد تا تمام خانههای جدول پر شوند.
با فرض آخرین ستون از جدول 2، سندی میتواند بفهمد که بدترین سناریوی ممکن کدام گزینه است. نتایج او را شگفتزده کردند. اگرچه کار دولتی قطعا دارای کمترین ریسک خواهد بود، اما بر اساس تحلیلهای او، انتخاب شغل دولتی، همراه با پشیمانی بیشتری خواهد بود. سندی از اینکه این جدول را تکمیل کرد، کاملا راضی است. زیرا به نظر میرسد انتخاب مسیر شغلی یک استاد یوگای مستقل، سبب میشود در دراز مدت، شادمانی بیشتری نسبت به درامد خود داشته باشد.
آیا واقعا لازم است این جدول را تکمیل کنیم؟
راهکار «اصل مینیمم حداکثر پشیمانی»، یک فرایند ساختارمند است که میتواند کمک کند افراد درباره پشیمانیهای احتمالی در آینده فکر کنند. البته این نوع تحلیل، مناسب هر شرایطی نیست و نباید برای تمام تصمیمگیریها از آن استفاده کرد. اغلب یک بررسی دقیق و متعادل از نتایج احتمالی و احساسات احتمالی شما در ارتباط با آن نتایج، برای تصمیمگیری کافی هستند و احساس پشیمانی یا خودسرزنشگری در آینده را تقلیل میدهند.
با افزایش آگاهی از قدرت پشیمانی و تقویت درستی پشیمانی پیشبینیشده، میتوانید قدم بزرگی در راه کاهش ناامیدیهای احتمالی در انتخابهای پیشرو بردارید. زیرا بر اساس توییت یکی از کاربران ناشناس توییتر، «سختترین کار در دنیا، تصمیمگیری نیست، بلکه کنار آمدن با اما و اگرهای بعد از آن است».
سخن آخر
امیدوارم مقاله غلبه بر احساس پشیمانی، برایتان مفید باشد، احساس پشیمانی و میزان آن بسته به شخصیت و خلق و خوی هر فرد بستگی دارد. آیا تا به حال توانستهاید بر احساس پشیمانی خود غلبه کنید؟ تجربیات خود را با کابان مگ در میان بگذارید.